پارههای پیوسته/ خاطراتی از رحمتالله بیگانه
بخش چهلم
خلاصه، بعد از رنجِ فراوان و شش روز پیادهروی و گذشتن از کوتل و راههای صعبالعبور، به تاریخ ۱۸ سرطان ۱۳۷۶، به پنجشیر رسیدیم و فردای آن روز همراه با ایما و رفعت، سر راهِ آمرصاحب ایستادیم تا او را ببیـنیم.
زمانی که آمرصاحب ما را دید، درحالیکه همراه قطار موترهایش به شمالی جهت عملیات … ادامه خواندن پارههای پیوسته/ خاطراتی از رحمتالله بیگانه
برای جاسازی نوشته، این نشانی را در سایت وردپرسی خود قرار دهید.
برای جاسازی این نوشته، این کد را در سایت خود قرار دهید.